محل تبلیغات شما

امروز ازصبح حالم خوب بودنمیدونم چرا.هرچی بود برخلاف همیشه غرغرنکردم برای روزپرکارم بایدمیرفتم انسولین های باباروبگیرم کاربانکی هم داشتم برای خونه هم بایدخریدمیکردم.اما پرانرژی حاضرشدم بعدمدت ها یه آهنگ شادگذاشتم یه کم آرایش کردم وادکلن محبوبم وزدم.امروزبرام متفاوت بودچون نه صف طولانی عابربانک نه نبودتاکسی عصبانیم نکرد.بالاخره تاکسی اومدسوارشدم بین راه سرمو برگردوندم سمت ماشین کناری بالاخره دیدمش بعد ماه ها.همون چشم هاهمون صورت هنوزم ازراه دور انرژی مثبت میداد بهم ازهمونا که وقتی حالم بدبود ازراه دور بین پروازاش حالم وخوب میکرد .نمیدونم تاثیرخواب دیشبم بودیاتاثیرحرف های دکترآزمندیان راجب خودباوری یاهمون نشونه ای که ازخداخواستم برام بفرسته هرچی بود دیدنش بعدازمدت هاحتی همون چندثانیه کوتاه برام لذت بخش ترین لحظه بود.خدایاهزاران بارشکرت

ازدلم نرفتی توکه ازدیده ام رفتی...

روزشمارسی سالگی

خونه داری هم عالمی دارد

بالاخره ,حالم ,برام ,های ,ها ,یه ,ازراه دور ,هرچی بود ,بدبود ازراه ,حالم بدبود ,وقتی حالم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها